ادبیات مشروطهادبیات مشروطه، به ادبیات دورهای گفته میشود که در آن شاعران، نویسندگان و اصحاب هنر، ادبیات را وسیلهای برای بیان اهداف سیاسی و اجتماعی خود، از جمله تنویر افکار مردم، آزادی و استقرار مشروطیت، قرار داده بودند؛ که از نظر زمانی بین سالهای ۱۲۴۰ تا ۱۲۹۹ هـ. ش. را دربرمیگیرد. ۱ - مقدمهایرانیان دوره مشروطه، در اثر آشنایی با اروپا و کشورهای دیگر به عقب ماندگیهای خود در زمینه ساختارهای اقتصادی و سیاسی پیبرده و مشکل اساسی را در نبود قانون و وجود حکومت استبدادی دریافتند، لذا برای حاکم شدن بر سرنوشت خود – دمکراسی – و ایجاد قانون و آزادی خواستار مشروطه شدند و این خواستها را در بستر شعر، طنز، داستان، نمایشنامه و... گسترش دادند. ۲ - علت پیدایشمتفکران مشروطه دریافتند که برای بیدار کردن مردم و آگاه کردن آنان نسبت به پیشرفت جامعه، باید با کهنهها جنگید و هر چه بیشتر راه را برای «نو» گشود. بنابراین، ادبیات مشروطه در جریان جدال با ادبیات کهنه، شکل و جان میگیرد و به همین دلیل از همه جهت- چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا- نو و سنت شکن است. ۲.۱ - نظر آخوندزادهمیرزا فتحعلی آخوندزاده، یکی از قدیمیترین متفکران مشروطه میگوید: «به هر چه دست میزنی ایجاب میکند که از آن انتقاد شود. بنابراین دو جنبۀ اساسی ادبیات مشروطه، نقد ادبیات گذشته و طرح ادبیات نو است. این نقد و طرح، در عرصۀ زبان، اسلوب، شیوه بیان و محتوا مطرح میشود. ۳ - ویژگیهاادبیات مشروطه در جهاتی امتیازاتی از ما قبل خود دارد از جمله: محتوا، زبان، شیوه نگارش. ۳.۱ - محتواادبیات مشروطه در عرصه محتوا، شاعر و نویسنده با دیدگاهی انتقادی به مضامین و موضوعات ادبی گذشته مینگرد و در پی موضوعات جدید است. موضوعاتی نظیر «وطن»، «آزادی» و «قانون»، «فرهنگ نو و تعلیم و تربیت جدید»، «ستایش علوم جدید»، «زن و مسئله برابری او با مرد»، «انتقاد از اخلاقیات سنتی» و «مبارزه با خرافات مذهبی (و گاهی خود مذهب)» از موضوعات برجستۀ دیگر ادب مشروطه است. به طوری که انتقاد از سنتها، گاه حالت افراطی داشته و به گونهای تعمدی یا سهلانگارانه مابین سنتهای قدسی و تعالیم دینی از یکسو، و رسوم متحّجر و غلط، و ساختار فرتوت استبداد کلاسیک ایران از سوی دیگر، تفاوتی نگذارد و تحت لوای مبارزه با مظاهر فساد و انحطاط قاجاری، به سنت ستیزی، دینگریزی و... روی آورد. ۳.۲ - زباندر عرصه زبان، ورود مضامین و موضوعاتی از این دست به قلمرو ادبیات فارسی به جستوجوی زبانی انجامید که در خور رویارویی با این گونه مفاهیم و اندیشهها باشد. هدف متفکران مشروطه وارد کردن مردم – توده مردم- به اجتماع و سیاست بود، بنابراین باید با زبان آنها، با ایشان سخن گفته میشد. بدین سان نثر و شعر فارسی برای برآوردن یک نیاز اجتماعی عمیق به زبان کوی و برزن نزدیک میشود. واژگان بازاری و عوام در شعر و نثر جاری میشود. ۳.۳ - شیوه نگارشدر اسلوب و شیوۀ نگارش نیز تحول رخ داد. تمام نویسندگان و متفکران مشروطه، در تمام زمینههای ادبی به نوعی رئالیسم برهنه معتقد بودند. آنان چه در شعر و چه در نثر، معتقد به افادۀ رئالیستی مطالب بودند و هر نوع شیوۀ غیررئالیستی در آثار آنان مطرود بود. شعر دورۀ مشروطه ویژگیهایی متفاوت با شعر سنتی دارد. در حوزۀ محتوا و اهداف، شعر، دربار را ترک میگوید و به کوی و برزن میآید و سرشار از خون و فریاد، گرمی زندگی و آرمان است. ۴ - قالب ادبیتمام موضوعاتی که در بالا به آنها اشاره شد، در قالب شعر مطرح و ارائه گردید. زبان شعر نیز بسیار ساده و عامیانه شد، واژههای غربی نیز به درون آنها راه یافت. در حوزۀ صور خیال، شعر مشروطه آنقدر پرشور و ترفند بود که جایی برای صور خیال باقی نگذاشت. شاعران این دوره به نوآوری در حیطۀ صور خیال اهمیتی نمیدهند. و در عرصه شکل و قالب شعر، شکل شعر، همان قالبهای سنتی فارسی است با تفاوتهایی از جمله اینکه: در این دوره قالب مستزاد بسیار رواج پیدا میکند، قصیده از مقبولیت عام برخوردار نیست، غزل هم در این دوره کمتر سروده میشود؛ در مقابل «تصنیف» یکباره شکوفا شده، رواج بسیار مییابد. ۵ - شعرای معروفاز شاعران این دوره میتوان به ملک الشعرای بهار، ایرج میرزا، میرزاده عشقی، فرخی یزدی، اشرفالدین گیلانی، (نسیم شمال) و... اشاره کرد. ۶ - نثر مشروطهدربارۀ نثر دوره مشروطه باید گفت، روزنامهنویسی، نثر فارسی را از اوج تصنع بیارزش و متکلفانه، به زندگی روزانه و زبان مردم کوچه و بازار فرود آورد. نویسندگان ضمن انتقاد تند و صریح از متکلف نویسان گذشته، نویسندگان را ملزم به استفاده از نثری ساده و روان کردند و همین کوششها بود که طلیعۀ نخستین داستاننویسی به شمار میرود. آثار کسانی چون دهخدا –چرند و پرند-؛ زینالعابدین مراغهای در حاجیبابا اصفهانی و... نثر را به سوی سادگی و روانی پیش راند. در این دوره، نوشتن مقالههای سیاسی و اجتماعی و انتقادی در روزنامهها بسیار متداول شد و نثری پدید آمد به عنوان نثر مقالهنویسی، که بهترین نمونۀ آن را میتوان در نثر محمد علی فروغی یافت. [۱]
زرشناس، شهریار، چشماندازی از ادبیات معاصر ایران، تهران، چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۳، چاپ اول، جلد اول، ص۲۳.
[۲]
شفیعی کدکنی، محمدرضا، ادبیات فارسی (از جامی تا روزگار ما)، حجت ا... اصیل (ترجمه)، تهران، نی، ۱۳۸۲، چاپ دوم، ص۷۳.
[۳]
شفیعی کدکنی، محمدرضا، ادبیات فارسی (از جامی تا روزگار ما)، حجت ا... اصیل (ترجمه)، تهران، نی، ۱۳۸۲، چاپ دوم، ص۸۲.
[۴]
شفیعی کدکنی، محمدرضا، ادبیات فارسی (از جامی تا روزگار ما)، حجت ا... اصیل (ترجمه)، تهران، نی، ۱۳۸۲، چاپ دوم، ص۸۳
[۵]
مؤمنی، باقر، ادبیات مشروطه، تهران، گلشایی، ۱۳۵۲، ص۳۰، ۳۱، ۴۷، ۵۶.
۷ - پانویس
۸ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ادبیات مشروطه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۲۵. ردههای این صفحه : آرایههای ادبی | اصطلاحات ادبیات فارسی | اصطلاحات شعری | اقسام شعر | اقسام نثر | علم بدیع
|